بدون عنوان
عکسای ده ماهگی عرفان
قربونت برم که وقتی میدونی میخوایم بریم بیرون اروم میشینی لباساتو تنت کنم
اون شب رفتیم لب کارون ولی چون شب بود عکسات تار افتاد
فدات بشم گرمای جنوب رو طاقت نداری وهمش توی خونه لخت میگردی
از اونجایی که پسرم عاشق تمیزیه رفته توی ماشین لباسشویی که حسابی خودشو بشوره
پسر کوچولوی من وقتی فوتبالیست شد
این ماه هم گذشت و من هنوز صبح چشمانم بروی زیبای تو باز میشود خدایا شکر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی