عرفانعرفان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره
مامان سمینمامان سمین، تا این لحظه: 37 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
بابا علیرضابابا علیرضا، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

عرفان مامان

گرمای جنوب با جیمی خرگوشه چه کرد.....

1393/4/28 16:37
نویسنده : مامان سمین
292 بازدید
اشتراک گذاری

                                       

 

این روزا گرما جنوب بیداد میکنه پسرم .وقتی توی اومدی توی دل مامان وبعدهم سفر اجباری تهران بابا برای اینکه از تنهایی در بیاد واسمون دوتا خرگوش خرید ونگهداری کرد تا ما بیایم خونه وباهاشون سرگرم باشیم.خرگوش سیاه شیطون وقتی پدر بزرگ مادر بزرگ داشتن از خونمون میرفتن همراه اونا توی ماشین قایم شدو رفت خلاصه ما موندیمو جیمی خرگوشه تا وقتی تابستونو گرمای 60 درجه جنوب از راه نرسیده بود همه چیز خوب پیش میرفت .تو با جیمی کلی دوست بودی وبعدازظهرا باهاش بازی میکردی ولی امان از این گرما....

شبا تقریبا تا ساعت دوازه هنوز هوا گرمه و منم نمیتونم ببرمت تا با جیمی بازی کنی طفلکی جیمی خیلی تنهاست وحسابی گرما داره اذیتش میکنه از ترس مریض شدن تو نمیتونم بیارمش توی خونه وتوی حیاط با اینکه بزرگه ولی سایه خنک پیدا نمیشه 

دیروز وقتی رفتم پایین بهش غذا بدم وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای صحنه وحشتناکی رو دیدم مورچه ها ریخته بودن روی سرو صورتش وحسابی اذیتش کردن حتی یه تیکه از روی دستشو موهاشو کنده بودن.انقدر گریه کردم و خودمو نفرین کردم که نگو ...

واقعا دلم براش سوخت الان از پیش جیمی اومدم تنشو شستم که عفونت نکنه اون خودشو لیس میزدو منم گریه میکردم از گرمای جنوب بیزارم از اینکه جلوی چشمم باید نابود شدن یه موجود زنده رو ببینم از خودم بدم میاد.دیروز بابایی میخواست ببره وازادش کنه ولی من نزاشتم گفتم بیرون سگا میخورنش یا از تشنگی میمیره.ولی خودمم نمیدونم باید چیکار کنم جیمی خرگوشه دوست تنهایی های منو تو بود نمیتونم بی تفاوت باشم اون بخشی از خاطرات ایندمونه نباید به راحتی خرابش کنم.

باید از اینترنت سرج کنم وراه حل پیدا کنم باید واسه خوب شدنش واسه اینکه بتونه این تابستونه لعنتی رو بگذرونه یه فکر اساسی کنم اره مامانی من نمیزارم بیشتر از این ازارو اذیت بشه نگران نباش 

خدا کنه  جیمی شکایت مارو به خدا نکنه که خدا هم ازما صبانی بشه ادم وقتی به این فکر میکنه که بعد از مرگش موریانه ها میخورنش تمام تنش میلرزه چ برسه که زنده زنده این بلا سر ادم بیاد 

                         خدایا اگر خطا ازمن است درگذر ازمن

 

پسندها (6)

نظرات (7)

بابای ملیسا خانم ناناز
28 تیر 93 18:25
با سلام . ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات در این شبهای عزیز و عرض تبریک بدلیل وبلاگ قشنگ و زیباتون ، وبلاگ ملیسا خانم ، دختر ناز بابا با عکسهای جدیدش به روز شد . خیلی خوشحال میشیم اگر به کلبه سبز و مجازی ملیسا تشریف بیارید و با گذاشتن چند خط یادگاری ، این کلبه کوچیک و خاطره ساز رو مزین کنید .
marzi
29 تیر 93 12:45
سلام سمین جون. عزیزم زمینه آبیه و رنگ متن هم آبی. اصلا نمیشه خوندش. یکیشو تغییر بده. متن رو سیاه کن. اینطوری میشه خوندش. من که هنوز نتونستم ببینم چی نوشتی. تغییرش که دادی میام پیشت.
زهرا
29 تیر 93 15:15
مامانی عرفان جون الان چند روزه که شهر ما هم خیلی گرم شده واقعا خیلی روزه گرفتن سخت شده وای شما توی جنوب چه جوری دوام میارین؟؟؟؟ خدل روزه هاتون قبول کنه ایشاالله خرگوشتونم زودتر خوب میشه...
مامان سمین
پاسخ
سلام زهرا جان اره واقعا گرم شده من که از روزه معافم ولی اون بنده خداهایی که میگیرن واقعا جهاد میکنن خدا برای شما رو هم قبول کنه عزیزم
ابجی سجا
29 تیر 93 16:23
به اندازه ی تپش یک قلبه ترسیده . . . . . . . . دوست دارم.
مامان سمین
پاسخ
ممنون ابجی مهربون از لطفت
✓فاطمه جون✓
29 تیر 93 17:16
سلام مامانی عرفان.عکس اپلود شده هیچ وقت برای شما فرستاده نمیشه باید خودتون بذارید تو وبتون.برای گذاشتن پست ثابت هم تو قسمت مدیریت وبلاگ(همون سربرگ آبیه که زیر ارتباطات هست)نوشته پست ثابت وبلاگ.اونجا میتونید پست ثابت وبلاگتونو بنویسید
marzi
29 تیر 93 20:45
سلام عزیزم. نمیتونین برای خرگوشه یه خونه با برگهای درخت درست کنین. برگ درخت بهترین سایه رو فراهم میکنه. روزا چند بار آب بپاش رو برگ درختا تا خنک بشن. براش مدام آب خنک تو ظرف بریز تا بخوره. یه ظرف بزرگ آب بذار تا توش بره و خودشو خنک کنه. نمیدونم. دیگه چیزی به ذهنم نمیاد که بگم. تو اوج گرما تو کارتن بیارش جلوی کولر تا خنک بشه. کارتن رو سوراخ سوراخ کن تا هوای خنک بره توش. بعد که کمی هوا بهتر شد ببرش بیرون.
مامان فرهام
30 تیر 93 13:13
سلام عزیزم ممنون که به ما سر زدین .... من با افنخار شمارو لینک کردم و امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم
مامان سمین
پاسخ
ممنون عزیزم شما هم لینک شدید